سوره مبارکه نور، آیه شریفه ۳۵:
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَهٍ مُّبَارَکَهٍ زَیْتُونِهٍ لَّا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ
جابرین عبدالله گوید : وارد مسجد شدم و علی (ع) را ملاقات کردم.
علی (ع) فرمود : تعجب می کنم از کسی که این آیه را بخواند و معنایش را درک نکند.
گفتم : کدام آیه ؟ حضرت آیه را خواندند و فرمودند:
(مشکاه) محمد (ص) است
(مصباح) من هستم.
(زجاجه) حسن و حسین هستند
(کوکب درّی) علی بن الحسن است.
(شجره مبارکه) محمدبن علی است.
(زیتونه) جعفربن محمد
(لا شرقیه) موسی بن جعفر
( لا غریبه) علی بن موسی الرضا
(یکاد زیتها) محمد بن علی
( لم تمسسه نار) علی بن محمد
(نور علی نور) حسن بن علی
(یهدی الله لنوره من یشاء) مهدی (عج) است.
معنای آیه:
خدا نور آسمانها و زمین است مَثَل نور او چون چراغدانى است که
در آن چراغى و آن چراغ در شیشه اى است
آن شیشه گویى اخترى درخشان است که
از درخت خجسته زیتونى که نه شرقى است و نه غربى افروخته مى شود
نزدیک است که روغنش هر چند بدان آتشى نرسیده باشد روشنى بخشد
روشنى بر روى روشنى است
خدا هر که را بخواهد با نور خویش هدایت مى کند
و این مثلها را خدا براى مردم مى زند و خدا به هر چیزى داناست.
پ.ن: آنچنان که خداوند، قرآن را «شفاء» نامیده است، خواندن این آیه نیز بسیار شفابخش است و اثرات فراوان دارد.
بی عنایات حق و خاصان حق
گر ملک باشد، سیاهستش ورق
ای خدا، ای فضل تو حاجت روا
با تو، یاد هیچ کس نبود روا
قطرهی دانش که بخشیدی ز پیش
متصل گردان به دریاهای خویش
قطرهی علمست اندر جان من
وارهانش از هوا وز خاک تن
مولوی
حاج اسماعیل دولابی میفرمایند:
در زیارت جامعه ی کبیره خطاب به اهل بیت علیهم السلام آمده است که:
بدن های شما درون بدن هاست،
نفس های شما درون نفس هاست،
روح های شما درون روح هاست، و…
آیا از این واضح تر بگویند که اهل بیت علیهم السلام در درون شما می باشند؟
پس برای دیدار و وصال آنان،
سر به گریبان فرو ببرید
و در درون خودتان به دنبال ایشان بگردید.
منبع: مصباح الهدی
بخشی از زیارت جامعه کبیره:
« ذِکْرُکُمْ فِی الذَّاکِرِینَ وَاَسْماؤُکُمْ فِى الاَْسْماءِ ، وَاَجْسادُکُمْ فِى الاَْجْسادِ ،
یاد شما در یادهاست، و نامهای شما در نامهاست، و بدنهای شما در بدنهاست
وَاَرْواحُکُمْ فِى اْلاََرْواحِ ، وَاَنْفُسُکُمْ فِى النُّفُوسِ ، وَآثارُکُمْ فِى الاْثارِ ،
و روحهای شما در روحهاست، و نفسهای شما در نفسهاست، و اثرات شما در آثار است
وَقُبُورُکُمْ فِى الْقُبُورِ
و قبرهای شما در قبرهاست.
فَمَا أَحْلَى أَسْمَاءَکُمْ وَ أَکْرَمَ أَنْفُسَکُمْ
چه شیرین است نامهای تان، و گرامى است جان هایتان،
وَ أَعْظَمَ شَأْنَکُمْ وَ أَجَلَّ خَطَرَکُمْ
و بزرگ است مقامتان، و عظیم است مرتبه بلندتان،
وَ أَوْفَى عَهْدَکُمْ [وَ أَصْدَقَ وَعْدَکُمْ ] ،
و با وفاست پیمانتان، و راست است وعده تان،
کَلامُکُمْ نُورٌ وَ أَمْرُکُمْ رُشْدٌ
سخن شما نور، و دستورتان راهنما،
وَ وَصِیَّتُکُمُ التَّقْوَى
و سفارشتان تقوا،
وَ فِعْلُکُمُ الْخَیْرُ وَ عَادَتُکُمُ الْإِحْسَانُ »
و کارتان، خیر، و روشتان احسان.
***
پ.ن.: نکتهای که در این زیارت به نظر حقیر میرسد آنست که در اینجا گفته نشده: نامهای شما در نام شیعیان است و بدنهای شما در بدنهای شیعیان است یا روحهای شما در روح شیعیان است. این جمله درباره تمامی انسانها، چه شیعه و چه غیرشیعه و تمامی انسانها صدق میکند. اما درک آن نیاز به اندیشهای ژرف دارد. بنابراین اگر کسی چه شیعه یا غیرشیعه یا حتی غیرمسلمان به گفته حاج اسماعیل، سر در گریبان کند، ایشان (ع) را میبیند. اما برای این کار باید آزادانه و آزادمردانه، ابتدا قلب خود را پاک نماید و از آلودگیها، زنگارها، و اندیشهها و نحلهها و مکاتب دیگر جدا شود و خود را و خداوند خود را تنها بیابد و آنگاه زمانی که به درون خود بنگرد، قطعاً اهل بیت (ع) را مشاهده میکند البته به اندازه عقل خود و به اندازه قلب خود. بنابراین، گاه به نظرم میآید، حتی معلم بودا و زرتشت، حضرت علی (ع) بوده است. معلم سلمان فارسی تا به پیامبر برسد، علی (ع) بوده است. معلم خضر (ع)، نوح (ع)، عیسی (ع)، موسی (ع) و … حضرت علی (ع) بوده است. این درک ضعیف و کوچک و حقیرانه ذهن من است؛ آنکه جایگاه واقعی اهل بیت (ع) را درک میکند، هنگام مرگ و بعد از مرگ است و آنکه مرگ پیش از مرگ را درک کند، شاید بخشی یا کل آن جایگاه را ببیند، البته به اندازه پاکی نفس و عقل و قلب خود.
در همین زیارت جامعه کبیره میخوانیم:
فَبَلَغَ اللَّهُ بِکُمْ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُکَرَّمِینَ وَ أَعْلَى مَنَازِلِ الْمُقَرَّبِینَ وَ أَرْفَعَ دَرَجَاتِ الْمُرْسَلِینَ حَیْثُ لا یَلْحَقُهُ لاحِقٌ وَ لا یَفُوقُهُ فَائِقٌ وَ لا یَسْبِقُهُ سَابِقٌ وَ لا یَطْمَعُ فِی إِدْرَاکِهِ طَامِعٌ حَتَّى لا یَبْقَى مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ لا صِدِّیقٌ وَ لا شَهِیدٌ وَ لا عَالِمٌ وَ لا جَاهِلٌ وَ لا دَنِیٌّ وَ لا فَاضِلٌ وَ لا مُؤْمِنٌ صَالِحٌ وَ لا فَاجِرٌ طَالِحٌ وَ لا جَبَّارٌ عَنِیدٌ وَ لا شَیْطَانٌ مَرِیدٌ وَ لا خَلْقٌ فِیمَا بَیْنَ ذَلِکَ شَهِیدٌ إِلا عَرَّفَهُمْ جَلالَهَ أَمْرِکُمْ وَ عِظَمَ خَطَرِکُمْ وَ کِبَرَ شَأْنِکُمْ وَ تَمَامَ نُورِکُمْ وَ صِدْقَ مَقَاعِدِکُمْ وَ ثَبَاتَ مَقَامِکُمْ، وَ شَرَفَ مَحَلِّکُمْ وَ مَنْزِلَتِکُمْ عِنْدَهُ وَ کَرَامَتَکُمْ عَلَیْهِ وَ خَاصَّتَکُمْ لَدَیْهِ وَ قُرْبَ مَنْزِلَتِکُمْ مِنْهُ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ أُسْرَتِی
پس خداوند ، شما را به شریف ترین مرتبه گرامیان ، و بالاترین جایگاههاى مقرّبان ،
و برترین درجات فرستادهشدگان برسانَد :
آن مقامى که هیچ کسى بدان نمى رسد و به بالاتر از آن ، هیچ کسى راه نمىیابد
و هیچ پیش گامى بر آن ، پیشى نمى گیرد و هیچ طمع کنندهاى براى رسیدن به آن ، طمع نمى کند،
تا این که نه هیچ فرشته مقرّب و پیامبر مُرسَلى ، و نه هیچ صدّیق و شهیدى ، و نه هیچ عالِم و جاهلى ، و نه هیچ پَست یا صاحبْ فضیلتى ، و نه هیچ مؤمنِ درست کردارى ، و نه هیچ تبهکارِ بدکردارى ، و نه هیچ ستمگرِ مستبدى ، و نه هیچ شیطانِ رانده شده اى ،
و نه هیچ آفریده دیگرى که در این میان گواه باشد ، بر جاى نمى مانَد ،
مگر آن که خداوند مى شناسانَد به آنان :
جلالتِ امرتان ، و عظمت قَدْرتان ، و بزرگىِ مقامتان ، و تمامیّت نورتان ، و درستىِ جایگاهتان ، و استوارىِ مقامتان ، و شرافت رتبه تان و منزلتِ شما را در نزدش ، و کرامت شما را در نزد او ، و ویژه بودنتان در پیشگاه او و منزلت نزدیکى اى که با او دارید.
پدر و مادرم و اهل و مال و طایفه ام فداى شما